الحمد لله فاطر السموات والأرض و غافر الذنب وقابل التوب شديد العقاب و ذي الطول لا إله إلا هو إليه المصير و وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له خلق فسوى و وقدر فهدى و وأخرج المرعى و فجعله غثاءً أحوى و وأشهد أن محمداً عبده ورسوله أرسله إلى جميع الثقلين الإنس والجن بشيراً ونذيراً و وداعياً إلى الله بإذنه وسراجاً منيراً و أقام الله به الحُجَّة و وأوضح الطريق و فصلوات الله وسلامة عليه وعلى آله وأصحابه وخلفائه الأربعة: أبي بكر وعمر وعثمان وعلي و وعلى سائر أصحابه الأخيار النجباء الأطهار. أما بعد: الله متعال می فرماید: ( وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ 16 لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ 17 ) [الأنبياء: 16 - 17]
«و آسمان وزمين وآنچه در ميان آندوست و به بازيچه نيافريديم و اگر (بر فرض) مىخواستيم که سرگرمىاى برگزينيم حتماً آن را از نزد خود بر مىگزيديم و اگر (اين کار را) انجام مىداديم.»
مسلمانان! در اين آيات کریمه اشاره شده که بازى وبيهودهگرى با ساحت اقدس الهى سازگار نيست واگر بر فرض محال او سرگرمى مىخواست اين بازيچهها متناسب مقام او نبود. آرى اگر مجموعه هستى را همراه با مبدأ ومنتهاى آن در نظر بگيريم و جهان پويا وهدفدار است که براساس حق وهمراه حق وداراى هدف ثابت بوده وفرجام آن پيروزى حق است. بنابراين آفريننده جهان هستى در پى کار مهمى بوده است. وجهان را آفريده است تا موجودى شريف وبا کرامت همچون انسان در آن پرورش يابد وراه کمال وسعادت را بپويد وحق را بر باطل پيروز گرداند واوتعالی را به تنهایی بپرستد. الله متعال می فرماید: ( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ 56 ) [الذاريات: 56]
«جن وانس را نيافريدم جز براى اينكه مرا عبادت كنند». عبادت کنند تا از اين طريق تكامل يابند وبه الله نزديك شوند. وهدف آفرينش هستي وجن وانس و عبادت الله است. عبادت عبارت است از آن آخرين حد خضوع وتواضع كه به عنوان تعلق ووابستگى مطلق وتسليم بى قيد وشرط عابد در برابر معبود انجام مى گيرد. بنابر این عبادت به معناي اظهار ذلّت و عالي ترين نوع تذلّل وكرنش در برابر الله است. كارنامه همه انبياء ورسالت آنان نيز و دعوت مردم به پرستش الله بوده است. وروشن است كه الله متعال و نيازي به عبادت ما ندارد و سود عبادت و به خود پرستندگان بر مي گردد. به اين ترتيب ما همه براى عبادت پروردگار آفريده شده ايم و اما مهم اين است كه بدانيم حقيقت بندگی وعبودت چيست؟ عبد از نظر لغت عربی به انسانى مى گويند كه سر تا پا تعلق به مولا وصاحب خود دارد و اراده اش تابع اراده او وخواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چيزى نيست و ودر اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمى دهد. وبه تعبير ديگر عبوديت - آن گونه كه در متون لغت آمده - اظهار آخرين درجه خضوع در برابر معبود است و وبه همين دليل تنها كسى مى تواند معبود باشد كه نهايت انعام واكرام را كرده است واو كسى جز الله نيست. بنابر اين عبوديت نهايت اوج تكامل يك انسان وقرب او به الله است. عبوديت نهايت تسليم در برابر ذات پاك او است. عبوديت اطاعت بى قيد وشرط وفرمانبردارى در تمام زمينه هاست. وبالاخره عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعى يعنى الله تبارک وتعالی نينديشد و جز در راه او گام بر ندارد و وهر چه غير او است فراموش كند و حتى خويشتن را! واين است هدف نهائى آفرينش بشر كه الله براى وصول به آن ميدان آزمايشى فراهم ساخته وعلم وآگاهى به انسان داده و ونتيجه نهائيش نيز غرق شدن در اقيانوس رحمت او است. پرستش و جزئي از وجود وكشش فطري انسان است. اين روح پرستش و كه در انسان فطري است و گاهي در مسير صحيح قرار گرفته وانسان به «يكتا پرستی» مي رسد و وگاهي انسان در سايه جهل يا انحراف و به پرستش سنگ وچوب وخورشيد وگاو وپول وماشين وهمسر وپرستش طاغوت ها كشيده مي شود. انبياء براي ايجاد حسّ پرستش نيامده اند و بلكه بعثت آنان و براي هدايت اين غريزه فطري به مسير درست است. بيشتر آيات مربوط به عبادت در قرآن و دعوت به توحيد در عبادت مي كند و نه اصل عبادت. زيرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل ميل به غذا كه در هر كودكي هست و ولي اگر راهنمايي نشود و به جاي غذا و خاك مي خورد ولذّت هم مي برد! اگر رهبري انبياء نباشد و مسير اين ميل فطري منحرف مي شود وبه جاي الله و معبودهاي دروغين وپوچ پرستيده مي شود. آن گونه كه در نبود حضرت موسي عليه السّلام وغيبت چهل روزه اش و مردم با اغواي سامري و به پرستش گوساله ي طلايي سامري روي آوردند.
مسلمانان! وظیفه حقیقیی که انسان بخاطرآن آفریده شده است همین عبادت الله تعالی است. وچون حقیقت عبادت و کمال محبت وفروتنی واطاعت برای الله متعال است از این روعبادت شامل همه آنچه می شود که الله تعالی آن را دوست میدارد وآنرا می پسندد و پس عبادت منحصر بر و ادای شعائر ومناسک بخصوص نمی باشد. الله تبارک وتعالی انسان را راهنمائی کرده که چگونه الله بزرگ را عبادت وپرستش نماید. تکالیف شرعی وعباداتی که الله تعالی انسان را به انجام آن فرمان داده است مشروط به داشتن عقل سلیم و واستطاعت وتوان انجام دادن آن است و الله تعالی انسان را به چیزیکه توان انجام آن را ندارد مکلف نمی سازد. وتمام تکالیف وواجبات شرعی که الله جل جلاله به ادای آنها فرمان داده است برای عقل ورای انسانی مجال تغیروتبدیل وحذف وزیادت درآن نیست و اصل در عبادات پیروی کتاب الله وسنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است. برخی ازعبادات عبادات ظاهری اند که به جسد واندامهای انسانی تعلق میگیرند مانند نماز و روزه و حج و زکات و ذکرالله و قرائت قرآن کریم و ودعا و کارهای سودمند ومفید وسعی وحرکت درزمین. وبرخی ازین عبادات عبادات باطنی اند که با قلب انجام داده می شوند و مثل ثنا وستایش وشکرالله و محبت وخوف از اوتعالی واُمید برای او وتوبه به سوی او وتوکل بر وی وصبر وشکیبائی وحفظ قلب از کینه وبغض وحسد و وتفکر در خلق الله. عبادات الله تعالی به چیزیکه مشروع شده وطریقه ی که مشروع گردیده بهترین وسیله برای تقرب ونزدیکی به سوی الله است و وبلکه آن یگانه راه برای دریافت رضای اوست. از شروط قبول عبادت نزد الله اخلاص نیت برای الله ومتابعت از فرستاده او حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم درکیفیت ادای آن عبادت است. بلندترین وعالی ترین مرتبه ی عبادت آنست که بنده باید پروردگارش را طوری عبادت کند که گوئی او را می بیند و اگر او پروردگارش را دیده نمیتواند ونمی بیند ولی یقین دارد که الله اورا می بیند و واین درجه (احسان) درعبادت است. باید دانست که یکی ازبزرگترین انواع عبادت این است که انسان از ته دل عقیده داشته باشد که عبادت حق الله جل جلاله بربندگان است وآنها موظف هستند تا آنرا بجا آورند و هم چنان که صاحبان حق و حق خودرا می خواهند و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به حضرت معاذ رضی الله عنه فرمود: «یَا مُعَاذُ أَتَدْرِى مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ» . قَالَ اللَّهُ ورَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ «أَنْ يَعْبُدُوهُ وَلاَ يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا و أَتَدْرِى مَا حَقُّهُمْ عَلَيْه اذا فعلوا ذلک» . قَالَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ . قَالَ «أَنْ لاَ يُعَذِّبَهُمْ» متفق علیه «ای معاذ آیا میدانی که حق الله بربندگان چیست؟ فرمود: الله ورسولش بهتر می دانند و آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: حق الله بربندگان این است که او را عبادت کنند وشریک برایش قرار ندهند. وآیا میدانی حق بنده گان برالله چیست اگر این کار را بکنند؟ فرمود: الله ورسولش بهترمی دانند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: حق بندگان برالله این است - که به الله شریک نیاورند- آنان را عذاب ندهد.» حالا دانستیم که رسالت انسان درپهلوی پیاده نمودن نظام الهی درروی زمین و عبادت الله است. وعبادت اسمی است که دربرگیرنده تمام گفتارها وکردارها ی باطنی وظاهری که موردپسند وقبول الله جل جلاله قراربگیرد راشامل میشود. بنابراین و نماز و روزه و حج و راستگوئی و امانت داری و احسان به پدر ومادر و حفظ پیوند خویشاوندی و پایبندی به عهدوپیمان و امربه معروف ونهی ازمنکر و جهاد با کفارومنافقان و خوبی به همسایه ویتیم ودرمانده وغریب واسیر وحیوانات و واذکارونیایش وتلاوت قرآن وازهمین قبیل کارها و نمونه هایی واقعی ازعبادت میباشد. بدین ترتیب می بینیم که عبادت دارای افقی پهناور وحوزه ای گسترده است. آری عبادت همه ابعاد زند گی رافرا میگیرد از شیوه غذا خوردن تا مسایل تشکیل دولت و سیاست و حکومت و امورتجارتی و کیفر وجزا واصول روابط بین المللی درحال جنگ وصلح همه وهمه تحت نظام وپوشش عبادت درمیآید. به همین جهت ملاحظه می شود که کتاب الله و بندگان مومن را بادستورات تکلیفی واحکام شرعی ای که جنبه های گوناگون زندگی راشامل می گردد و مورد خطاب قرارداده است.
بارك الله لي ولكم في القرآن العظيم ونفعني وإياكم بما فيه من الآيات والذكر الحكيم. أقول قولي هذا وأستغفر الله لي ولكم ولسائر المسلمين فاستغفروه انه هو الغفور الرحيم.
الحمد لله حمدا يليق بجلال وجهه وعظيم سلطانه و وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و وأشهد أن محمدا عبد الله ورسوله و صلوات الله سلامه عليه وعلى آله وأصحابه ومن سار على نهجه إلى يوم الدين وبعد:
برادران مسلمان ! الله دين اسلام را ديني در حد اعتدال ووسط قرار داده همان طور كه امت اسلامي در بين امت هاي ديگر امتي وسط ودر حد اعتدال وبدون افراط وزياده روي وتفريط است. لذا مسلمان باید در همه امور میانه رو باشد حتی در طاعات وعبادات از تندی وکندی بپرهیزد زیرا الله دین را برای بندگان آسان گردانیده است چنانکه می فرماید: ( يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ) [البقرة: 185]
« الله به شما ارادهء آسانی دارد وارادهء دشواری بر شما ندارد». از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت است که فرمود: «دخَلَ عليْها وعِنْدها امْرأَةٌ قال: منْ هَذِه؟ قالت: هَذِهِ فُلانَة تَذْكُرُ مِنْ صَلاتِهَا قال: « مَهُ عليكُمْ بِما تُطِيقُون و فَوَاللَّه لا يَمَلُّ اللَّهُ حتَّى تَمَلُّوا وكَانَ أَحَبُّ الدِّينِ إِلَيْهِ ما داوَمَ صَاحِبُهُ علَيْهِ» متفقٌ عليه. «پيامبر صلی الله عليه وسلم نزد عایشه رضی الله عنها آمدند و در حاليکه زنی نزد او نشسته بود. فرمودند: اين زن کيست؟ فرمود: اين فلانی است واز نماز خواندنش ياد آوری کرد. فرمودند: فقط آنچه را که می توانيد انجام دهيد و سوگند به الله متعال که ذات یکتای او ملول نمی شود وثوابش را قطع نمی کند تا زمانيکه شما خسته نشويد. وبهترين عمل در نزد رسول الله عملی بود و که صاحبش بر وی مداومت نمايد». ابن جوزی رحمه الله می فرمايد: بهترين عمل مداوم تر آنست. زيرا دوام خير مستلزم ثواب متداوم است ومفهوم حديث و رضايت اعتدال وميانه روی در کليهء امور حتی عبادت است. همچنان از انس رضی الله عنه روایت است که فرمود: «جاءَ ثَلاثةُ رهْطِ إِلَى بُيُوتِ أَزْواجِ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يسْأَلُونَ عنْ عِبَادَةِ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم و فَلَمَّا أُخبِروا كأَنَّهُمْ تَقَالَّوْها وقالُوا: أَين نَحْنُ مِنْ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قَدْ غُفِر لَهُ ما تَقَدَّم مِنْ ذَنْبِهِ وما تَأَخَّر. قالَ أَحَدُهُم: أَمَّا أَنَا فأُصلِّي الليل أَبدا و وقال الآخَر: وَأَنا أَصُومُ الدَّهْرَ أبداً ولا أُفْطِر و وقالَ الآخر: وأَنا اعْتَزِلُ النِّساءَ فلا أَتَزوَّجُ أَبداً و فَجاءَ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم إلَيْهمْ فقال: « أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كذا وكذَا؟ و أَما واللَّهِ إِنِّي لأَخْشَاكُمْ للَّهِ وَأَتْقَاكُم له لكِني أَصُومُ وَأُفْطِر و وَأُصلِّي وَأَرْقُد و وَأَتَزَوّجُ النِّسَاءَ و فمنْ رغِب عن سُنَّتِي فَلَيسَ مِنِّى» متفقٌ عليه. «سه شخص به خانه های زنان پيامبر صلی الله عليه وسلم آمده از عبادت پيامبر صلی الله عليه وسلم پرسش نمودند. چون بر ايشان گفته شد و گويا آنرا کم شمرده گفتند: ما با پيامبر صلی الله عليه وسلم چه مناسبتی داريم و در حاليکه گذشته وآينده شان بخشيده شده؟ يکی از ايشان گفت: من هميشه در تمام عمر تمام شب را نماز می گزارم. ديگری گفت: من تمام عمر روزه ميگيرم وسومی گفت: من از زنها دوری گزيده وهرگز ازدواج نمی کنم. رسول الله صلی الله عليه وسلم آمده فرمود: شما همان کسانی هستيدکه چنين وچنان گفتيد؟ اما به الله سوگند که من از همهء شما از الله بيشتر ترسيده و واز همهء شما پرهيزگارترم. ومن هم روزه می گيرم وهم نمی گيرم ونماز می خوانم وخواب هم می شوم وزنان را به نکاح ميگيرم و وکسيکه از سنت وطريقهء من اعراض کند از من نيست». همچنان آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: « هَلَكَ الْمُتَنَطِّعُونَ » قالَهَا ثلاثا و رواه مسلم. «پيامبر صلی الله عليه وسلم سه بار فرمود: هلاک شدند متنطعون (کسانی که بی مورد سختگيری کرده ودر گفتار وکردارشان غلو می نمايند.) در حدیثی دیگر می فرمایند: «إِنَّ الدِّينَ يُسْر و ولنْ يشادَّ الدِّينُ إلاَّ غَلَبه فسدِّدُوا وقَارِبُوا وَأَبْشِرُوا و واسْتعِينُوا بِالْغدْوةِ والرَّوْحةِ وشَيْءٍ مِن الدُّلْجةِ » رواه البخاري. «در دين آسانی است وکسيکه با دين بمقابله برخيزد وسختگيری کند و ناکام ومغلوب ميگردد. پس حق را طلب نموده وخود را بآن نزديک ساخته وشاد باشيد و وبا حرکت صبحگاهی وشامگاهی وآخر شب ياری جوئيد. يعنی در اوقات نشاط به انجام اعمال صالحه بپردازيد». روایت است که پيامبر صلی الله عليه وسلم ميان سلمان وابوالدرداء رضی الله عنهما عقد اخوت وبرادری بستند. سلمان رضی الله عنه بديدن ابوالدرداء رضی الله عنه آمده و ديد که ام الدرداء رضی الله عنها لباسهای کهنه را پوشيده و سوال کردند که چرا اينطوری؟ وی گفت: زيرا برادرت ابوالدرداء رضی الله عنه به زنان ميلی ندارد و در اين هنگام ابوالدرداء رضی الله عنه آمده و طعامی را برای سلمان رضی الله عنه آماده کرده وگفت: بخور و زيرا من روزه دارم. سلمان رضی الله عنه گفت: تا تو نخوری من نمی خورم ونان خورد. چون شب شد ابوالدرداء رضی الله عنه خواست برای ادای نماز برخيزد و سلمان رضی الله عنه فرمود: خواب شو. باز خواست برخيزد و سلمان رضی الله عنه فرمود: بخواب. چون آخر شب شد سلمان رضی الله عنه فرمود: حالا برخيز و هردو برخاسته نماز گزاردند. سلمان بوی فرمود: هر آينه الله بر تو حقی دارد و ونفس تو بر تو حقی دارد و وخانواده ات بر تو حقی دارد و وحق هرکس را باو ادا کن. وی نزد رسول الله صلی الله عليه وسلم آمده موضوع را ياد آوری نمود. پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: سلمان راست گفته است». صحیح بخاری
عباد الله! صلوا وسلموا على من أمرتم بالصلاة والسلام عليه في قوله سبحانه:
) إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا 56 ) [الأحزاب: 56]
اللهم صلِّ وسلِّم على عبدك ورسولك محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين و والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين.اللهم ارضَ عن الصحابة الأخيار و وآل البيت الأبرار و اللهم إنا نشهدك حب نبيك و وأهل بيت نبيك و وأصحاب نبيك و ومن سار على نهج نبيك صلى الله عليه وآله وسلم.اللهم وفقنا لِمَا تحب وترضى و اللهم انصر الإسلام والمسلمين و ودمر أعداءك أعداء الدين. اللهم اغفر لنا ولآبائنا وأمهاتنا وجميع المسلمين الأحياء منهم والميتين و برحمتك يا أرحم الراحمين و اللهم آتِ نفوسنا تقوها وزكها أنت خير من زكاها و أنت وليها ومولاها و ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار.عباد الله! إن الله يأمر بالعدل والإحسان وإيتاء ذي القربى و وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغي و يعظكم لعلكم تذكرون.